صفحات

۱۳۸۹ مهر ۱, پنجشنبه

ماسک

بیش از 30 سال بیش و در بهمن ماه 1357، در اوج انقلاب اسلامی ملت ایران جمله معروف «من به پشتوانه ی "ملت" تو دهن این دولت» می زنم بیان شد. غبار تاریخ هنوز نتوانسته است از عظمت این جمله در گوش نسل های پس از انقلاب کم کند. گفتمان "ملت" محور اما، تا سال ها پس از آن روز، فراموش می شود و جای خود را به گفتمان "امت" محور می دهد. حقیقت ایدئولوژی حاکمان ایران چه موافقش باشیم و چه نباشیم همان امت محوریست. امت اسلامی و اتحاد آنها با محوریت ام القرای اسلام، تهران.

سال ها می گذرد و پس از ثبات نسبی سیاسی، زمزمه های حذف مفهوم جمهوری اسلامی و جایگزینی آن با حکومت اسلامی به گوش می رسد؛ هدف قدیمی ایدئولوژی انقلابیون قدرت گرفته. اما درست در همین دوره و در شرایط پیشرفت این تفکر و نفوذ آن به راس حکومت گروهی با محوریت مشایی، احمدی نژاد به قدرت می رسد و این بار اندیشه های ناسیونالیستی را محور بخشی از تبلیغاتش می کند. از دوستی ملت ها و ارجحیت آن بر دشمنی ادیان (رابطه ی ایران و اسرائیل) سخن می گوید. کوروش را پیامبر می خواند و ایران قبل از اسلام را کانون توجهات جهانی قرار می دهد. (همان چیزی که سی سال سعی بر پنهان کردنش بود و اثباتش کتاب های درسی است!) کتیبه حقوق بشر را به نمایش می گذارد و مردی که به دستور شاه خوش خیال "آسوده خوابیده بود" را سرا پا می ایستاند و در خط مقدم جنگ، چفیه بر گردنش می اندازد.

این جمله معروف عجیب ذهنم را مشغول کرده است: "ناسیونالیسم و ملی گرایی آخرین حربه ای است که هر سیاستمدار بخت برگشته ای از آن استفاده می کند."

اما عجیب تر این روز هاست، ایام بزرگترین افتخار انقلاب و موجه ترین علت عقب مانده گی های پس از آن، این روز ها سطح شهر تهران را تبلیغات و بنر هایی پوشانده است که به مناسبت یادبود هفته ی دفاع مقدس تهیه شده اند. عمده ی تبلیغات عکسی از یک رزمنده و یک جمله است. در گوشه ی هر عکس جمله ای با عبارت "ما رفتیم" آغاز می شود و در ادامه علت این رفتن توضیح داده شده است. در حالت کلی این دلایل را می توان دلایل "دفاع مقدس" از دید حاکمان امروز دید و جالب آن است که این دلایل برای من تازگی دارد:

ما رفتیم، به عشق وطن،

ما رفتیم، تا دست استعمار را از ایران کوتاه کنیم،

ما رفتیم، تا مردم متحد باشند،

ما رفتیم، برای بقای امنیت ایران،

ما رفتیم، برای حفظ ارزش های اخلاقی،

کمتر نشانه ای از علل اسلامی را می بینیم و اگر همه 20، 30 علت "دفاع" را از زبان این تبلیغات گسترده بخوانیم کمتر المان های اسلامی مشاهده می شود. شاید بخشی از واقعیت جنگ که سال ها گفته نشده است همین باشد، اما این اولین باری است که دلایلی نظیر دفاع از اسلام، دفاع از ولایت، جهاد در راه خدا، به فرمان رهبر، برای حفظ قرآن و ... اصلا در میان دلایل نیست. (حداقل آنقدر کم است که به چشم من نخورده است!)

به هر حال این میان خود ناسیونالیسم از همه بیچاره تر به نظر می رسد. نماینده ی آن از یک سو اپوزسیونی است که صرفا متعصبانه ملی گرایی (آن هم از نوع تند رو اش) را در مقابل اسلام می گذارد و هیچ نکته ی مثبتی را نه در جمهوری اسلامی و نه حتی در قرآن و اسلام نمی بیند، و از سوی دیگر گروهی در حاکمیت است که ماسک وطن پرستی را برای فریب افکار بر چهره زده اند.