پایان یک دوست
برای من همچون آن
"اخ و تفی"
بودی که چون از دستت راحت شدم، همه صورتی در هم کشیدند و بعضی گفتند:
" ا ا ا ه ه "
و بعد از مدتی همه فراموشت کردیم...
_____________
مسافرت
من دوست دارم این بار با کت و شلوار آبیم سوار شاتل فضایی شوم
این جوری رسمی تر است
گرچه،
بار قبل درست هنگام سوار شدن آنقدر ]اصلا یادم نمی آید، چه لباسی تنم بود[ خوشحال شدم
که از خواب پریدم ...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر